پروردگار عالم در قرآن، علم
اميرالمؤمنين را چنين توصيف ميكند:
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا
لَسْتُ مُرْسَلاً قُلْ كَفَي بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ
عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[1]:
كفار ميگويند تو پيامبر نيستي!
در جواب آنان بگو براي رسالتم شاهدي چون خداوند و كسي كه علم همۀ قرآن نزد او است،
كفايت ميكند.
ما اگر اين آيۀ شريفه را با آيۀ
40 از سورۀ نمل مقايسه كنيم، مقام علي اميرالمؤمنين(ع) واضحتر ميشود:
قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ
مِنَ الْكِتَابِ اَنَا آتِيْكَ بِهِ قَبْلَ اَنْ يَزيَدَّ اِلَيْكَ طَرْفُكَ ...
«آنكه مقدار بسيار كم از علم
قرآن نزدش بود، گفت ميآورم آن را تخت بلقيس ـ به يك چشم بر هم زدن.»
امام صادق(ع) ميفرمايد: «علم او
در مقابل علم ما قطرهاي بود از دريا[2].»
اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه،
ميزان دانش خويش را بازگو ميكند:
سَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقُدُوني
وَاللّهِ لَوْشِئْتُ لَاُخْبِرُ كُلَّ رَجُلٍ بِمَخْرَجِهِ وَمُولِجِهِ
وَجَميعِ شَأنِهِ لَفَعَلْتُ. [3]
از من بپرسيد هرچه ميخواهيد قبل
از آنكه مرا نيابيد. به خدا اگر بخواهم، همه را از هنگام تولد و هنگام مرگ و
سرانجام زندگي او در اين جهان خبر خواهم داد.»
و در خطبۀ ديگري ميفرمايد:
سَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقُدُوني وَالَّذِي نَفْسي بِيَدِهِ مَا سَئَلْتُمُوني
عَنْ شَيْئٍ فِيَمابَيْنَكُمْ وَبَيْنَ السَّاعَةِ اِلاّ اَنْ اُنَبِّئُكُمْ بِهِ.
[4]
«از من بپرسيد هرچه كه ميخواهيد،
قبل از آنكه مرا نيابيد. به خدا هيچ چيزي نيست از اكنون تا روز قيامت كه از من
پرسش كنيد، مگر آنكه جواب آن را خواهم داد.»